مدح و مناجات با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
به تماشای تو ای بـاغ بهـار آمده است آسمانها همه بر گَشت و گُذار آمده است شـوق دیـدار تـو را بـلـبـل شـیـدا دارد گـل زیـبا بـه تـمنـای نـگـار آمده است حسرت وصل تو عمریست به دلها مانده دیـده این بـار به امـید قـرار آمده است آن چه در سـینۀ ما میتـپـد و پَر گیرد مرغ جان است کنون از پی یار آمده است آهوان سر به کف آیـند به قربانگـاهت همه گویند خوشا وقت شکار آمده است آنکه جان میدهد از هجر تو ای مهر نهان خسته جانیست که با حال نزار آمده است قلبها بیتو شکستَهست بیا ای گل من غصه بر سینه نشستَهست بیا ای گل من چشمهای همه از روز ازل سوی توأند مهر و مه سیرکنان از پی سوسوی توأند عرشیان در طلب خـیمۀ تو در صحرا قدسیان بوسهزن خاک کف کویِ توأند لحظههایی که پُر از نور به شام تارند چون ستاره به میان شب گیسوی توأند ذکــر لا حَـــولَ و لا قـــوَّةَ اِلا بــا لـلـه ذکر توحید و همه، نغمهای از هوی توأند هرچه محراب بُوَد خَم شده بر خاک رهت عـقـلهـا معـتکـفـان خَـم ابـروی تـوأند نه فـقـط ما و همه اهل جهان بیتـابـیم اهل بیتاند که مشـتاق گـل روی توأند همره جمع رُسُل هر که بیامد به وجود هر امـامی به لبـش ذکر اباصـالح بـود دیدهها چشم به راه است بیا مهدی جان زندگی بیتو گـناه است بیا مهدی جان چشمهایی که به سوی تو بُوَد هر لحظه منتظـر بهـر نگـاه است بیا مهدی جان ما همه غـافـل و تو حـاضر نـاپـیـدایی روی ما گر چه سیاه است بیا مهدی جان گر امـید تـو نبـاشـد هـمگی میمـیـریم بودن بیتـو تـبـاه است بیا مهـدی جان لحظه لحظه دل ما ذکر تو را میگوید تپـش سـیـنه گـواه است بیا مهدی جان بشنو این گـونه که بانوی مـدیـنه گوید مادرت چشم به راه است بیا مهدی جان در شـب تـار فـراق تو همه دلـگـیـریم گر نیـایی به خـدا از غـم تو میمـیریم آخر ای حـاضر پنـهـان ز کجا میآیی از فـراسـوی زمـان جـانب مـا میآیـی مـا کـه دوریـم ز درگـاه خــدا امّــا تـو سمـت ما ای هـمۀ عـشـق خـدا میآیی جـمله بیـمار فـراق تو و هجـران توأیم سـوی بـیـمـاری مـا بـهـر شـفـا میآیی سر دهی بر همگان بانگ انا المهدی را فـصل رجعـت رسد و با شهـدا میآیی بر تقاص حـرمِ چـادر آغـشته به خاک یا به خونخـواهیِ آن دستِ جدا میآیی تکیه بر کعبه زنی، منتقـم خون حسین یعـنی از کـعـبـه و از کـربُـبَـلا میآیی ای جگر گوشۀ زهـرا به فدایت مهدی منتظـر مانده جهـان بهـر ندایت مهدی |